عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



عاشق بودن، مانند آنست که در آشوویتس باشی.

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان آواز قو و آدرس mahilooseh.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 10
بازدید ماه : 59
بازدید کل : 91584
تعداد مطالب : 49
تعداد نظرات : 57
تعداد آنلاین : 1

آمار مطالب

:: کل مطالب : 49
:: کل نظرات : 57

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 6

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 5
:: باردید دیروز : 0
:: بازدید هفته : 10
:: بازدید ماه : 59
:: بازدید سال : 550
:: بازدید کلی : 91584

RSS

Powered By
loxblog.Com

دستنوشته ها، ترانه ها و داستانها

مُعلّم ِ مُرده
پنج شنبه 11 آذر 1395 ساعت 4:11 | بازدید : 331 | نوشته ‌شده به دست وحید شعبانی | ( نظرات )

 

زود باشد که راهِ شرق در پیش بگیرم و بر سر گورش حاضر شوم. از شما چه پنهان، اندوهِدیگر ندیدنِ او مرا از درون می سوزاند. آه، که گمان میکردم حُجره ی چوبیِ کهنه اش در پُشت بازار رودسر، همیشه سر جای خودش باقی خواهد ماند، و خودش هم همیشه با آن کت و کلاهِ قدیمی آنجا خواهد بود، با فنجانی چای و رویی گشاده و سینه ای پُر از حرفهای باران و دریا.

آدمهای شریفی که میشناختم؛ آن وجودهای اصیلی که سرشار از خوبی بودند، و من چقدر خوب بودم، که از آنها سرشار بودم؛ آن درختهای نجیب بر خاک افتادند... و من هر بار که با دوستان به غرب یا شرق می روم ناگهان از کنار حُجره ای یا باغی یا خانه ای میگذرم و دلم میخواهد فریاد بزنم بگویم : نگاه کنید، آنجا را ببینید! آنجا بود که من یک روز آن معلم نازنین، آن پهلوان باشکوه، آن هنرمند محزون را ملاقات کردم، که حالا دیگر نیست... اما سکوت میکنم. که دیگران طعم تلخ رازآلود آن دیدارها را نچشیده اند و از گفته هایم هیچ درک نخواهند کرد. اما حال برای شما میگویم و در حُزن دیگر ندیدنِ آن دهقان گمنام، چشمی تر میکنم.


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0